قتل فجیع خاله به دست خواهرزاده؛ پادرمیانی که به جنایت ختم شد
اسفند سال ۱۴۰۱، پسر ۲۵ سالهای پریشان و ناراحت به پلیس آگاهی مراجعه کرد و اعتراف کرد که ساعاتی قبل، خالهاش پروین را در خانهاش به قتل رسانده است.
وی در شرح ماجرا به مأموران گفت که چند سالی است به اعتیاد دچار است و به همین دلیل، مادرش چندین بار او را از خانه بیرون کرده است. هر بار که از خانه طرد میشد، به خانه خالهاش میرفت تا او پادرمیانی کند و بتواند دوباره به خانه برگردد.
متهم اظهار داشت که صبح روز حادثه، مادرش بار دیگر او را از خانه بیرون کرد. پس از چند ساعت خیابانگردی، به خانه خالهاش رفت و از او خواست تا با مادرش تماس بگیرد و وساطت کند. اما این بار، خاله به جای تماس با مادر، گوشیاش را برداشت تا با برادر بزرگترش، حمید، تماس بگیرد. این کار خاله، متهم را بسیار عصبانی کرد و او گوشی تلفن را از خاله گرفت.
خاله نیز عصبانی شد و به سمت او حمله کرد تا گوشیاش را پس بگیرد. سپس شروع به داد و فریاد کرد و از همسایهها کمک خواست. متهم نیز دستش را محکم جلوی دهان خاله گرفت، اما او مدام تقلا میکرد. دقایقی به همین منوال گذشت تا اینکه متوجه شد خاله دیگر مقاومت نمیکند. وقتی او را رها کرد، روی زمین افتاد و متهم متوجه شد که صورتش کبود شده و نفس نمیکشد. از ترس، گوشی خاله را برداشت و فرار کرد، اما چند ساعت بعد، خود را به پلیس معرفی کرد.
پس از آن، مأموران به محل حادثه، خانهای در یکی از مناطق جنوبی تهران، رفتند و با جسد پروین مواجه شدند.
پسر مقتول که دقایقی قبل از حضور مأموران وارد خانه مادرش شده بود، در توضیح به مأموران گفت: وقتی به خانه رسیدم، زنگ زدم، اما کسی در را باز نکرد. در نهایت با کمک همسایهها وارد خانه شدم و دیدم جسد مادرم وسط اتاق افتاده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان علت مرگ را فشار بر ناحیه گردن و خفگی اعلام کردند.
یکی از همسایههای مقتول گفت: وقتی داشتم وارد ساختمان میشدم، با پسر جوانی که ظاهر مناسبی نداشت، روبهرو شدم. او روی گردنش تتویی شبیه آدیداس داشت.
پس از اظهارات همسایهها و با نشانههایی که از مظنون پرونده داده شده بود، مشخص شد که اظهارات متهم درست بوده و وی بازداشت شد. با تکمیل تحقیقات، برای متهم به اتهام قتل عمد و سرقت، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه، پسر مقتول، به عنوان تنها ولی دم، برای پسرخالهاش درخواست قصاص کرد.
سپس متهم به جایگاه رفت و با قبول اتهام قتل گفت: باور کنید قصد کشتن خالهام را نداشتم. من او را مثل مادرم دوست داشتم. اعتیاد باعث شده بود نتوانم درست فکر کنم. آن روز اگر خالهام مثل همیشه پادرمیانی میکرد، این اتفاق نمیافتاد. حالا هم پشیمان هستم و هم شرمنده پسرخالهام.
قاضی از متهم پرسید: چرا تلفن همراه را سرقت کردی؟
متهم جواب داد: نمیدانم چرا آن را برداشتم، اما تلفن را نفروختم، فقط در جایی مخفی کردهام.
با پایان دفاعیات متهم، قضات بر اساس مستندات و مدارک موجود در پرونده، متهم را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم و ۲ سال حبس و رد مال محکوم کردند.