
مرد جوانی که به جرم قتل عروس خالهاش محاکمه میشد، در دادگاه مدعی شد که مقتول به او اظهار علاقه کرده و مخالفت او با این موضوع، سرآغاز درگیری مرگباری شده است.
بر اساس گزارشهای رسیده، در مهر ماه سال ۱۴۰۲، پلیس از وقوع یک نزاع خونین در یکی از خیابانهای پاکدشت مطلع شد. با حضور ماموران در محل، مشخص شد که مردی به نام بهرام، زن جوانی به نام نسرین را با ضربات متعدد چاقو زخمی کرده است.
نسرین بلافاصله به بیمارستان منتقل شد، اما به دلیل شدت جراحات وارده، جان خود را از دست داد. بهرام نیز در صحنه جرم دستگیر شد.
متهم در اعترافات خود گفت: “نسرین همسر پسرخالهام بود، اما چند ماه قبل از او جدا شد و به من ابراز علاقه کرد. او میگفت به خاطر علاقه زیاد به من از همسرش جدا شده تا با من ازدواج کند. حتی نشان داد که اسم مرا روی دستش خالکوبی کرده است. اما من به شدت با این موضوع مخالف بودم و به او گفتم که قصد دارد از خاله و پسرخالهام انتقام بگیرد.”
او در ادامه افزود: “چند ماه بعد متوجه شدم که نسرین دوباره با پسرخالهام آشتی کرده و با هم زندگی میکنند. اما یک شب، در راه بازگشت از محل کار، نسرین به همراه سه مرد جوان مرا به زور سوار ماشین کردند و به اطراف شهر بردند. آنها مرا کتک زدند و تلفن همراهم را گرفتند و رها کردند.”

بهرام درباره روز حادثه گفت: “صبح روز بعد به مقابل خانه پسرخالهام رفتم و از نسرین خواستم تلفنم را پس بدهد و من هم شکایتی از او و همدستانش نمیکنم. اما او با بیاعتنایی گفت که آن سه مرد تلفن را به عنوان دستمزد برداشتهاند.”
او افزود: “چون عکسهای خانوادگی در تلفنم داشتم، از شنیدن این حرف عصبانی شدم و کنترل خود را از دست دادم و چند ضربه به نسرین زدم که روی زمین افتاد.”
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. در جلسه دادگاه، اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند.
متهم در جایگاه حاضر شد و اظهارات قبلی خود را تکرار کرد و گفت: “قصد کشتن نسرین را نداشتم و نمیدانم چرا این کار را کردم. من فقط نمیخواستم با او ارتباط داشته باشم. حالا پشیمان هستم و از اولیای دم تقاضای بخشش دارم. پدرم به تازگی یکی از پسرانش را از دست داده و خواهش میکنم به پدرم رحم کنید.”
در پایان جلسه، قضات برای صدور رای نهایی وارد شور شدند.