در جریان یکی از عملیاتهای پاکسازی معتادان متجاهر در مشهد، مأموران پلیس با صحنهای غیرمنتظره مواجه شدند؛ مردی ۴۲ ساله با ظاهر آشفته و وضعیت کارتنخوابی که روزگاری مهندس برق بوده و در رفاه کامل رشد کرده بود. این فرد در گفتوگو با مشاوران دایره مددکاری کلانتری شفا، از مسیری پردرد و پر فراز و نشیب سخن گفت که او را از آسایش خانوادگی به ورطه اعتیاد و بیخانمانی کشاند.
آغاز از رفاه، پایان در خیابان
وی در شرح زندگی خود گفت: «پدر و مادرم هر دو کارمند بودند و از نظر مالی در شرایط خوبی قرار داشتیم. بهعنوان کوچکترین فرزند خانواده، در ناز و نعمت بزرگ شدم و چیزی برایم کم نبود. خودروی خارجی، کلاسهای خصوصی و امکانات رفاهی همه فراهم بود. پدرم همیشه میگفت فقط درس بخوان و نگران چیز دیگری نباش.»
او با ورود به دانشگاه در رشته مهندسی برق قدرت، در ظاهر مسیر موفقیت را در پیش داشت اما در عمل هدف و برنامهای برای آیندهاش نداشت. پس از فارغالتحصیلی، چندین شغل را تجربه کرد اما هیچکدام با روحیهاش هماهنگ نبودند.
شروع سقوط و فروپاشی خانوادگی
پس از مدتی با کمک برادرش کارگاه مبلسازی راهاندازی کرد و به پشتوانه حمایت مالی خانواده، به درآمد مناسبی رسید. اما زمانیکه برادر ازدواج کرد و از همکاری کناره گرفت، عشق زندگیاش نیز وارد زندگی شد؛ اما بحرانها یکی پس از دیگری از راه رسیدند. پدر دچار ورشکستگی شد، برادر در تصادف جان باخت، والدین تحت فشار روحی دچار بیماری شدند و سرانجام هر دو از دنیا رفتند.
این مرد که همه پشتوانههای خانوادگی و مالیاش را از دست داده بود، ورشکسته شد و چکهای برگشتی، طلبکاران و احکام قضایی او را به انزوایی تلخ کشاند. دوستان قدیمی هم ناپدید شدند.
ورود به دنیای تاریک اعتیاد
در یکی از روزهای اوج ناامیدی و افسردگی، یکی از آشنایان با هدف تسکین روحی، ماده مخدر شیشه را در اختیارش قرار داد. خیلی زود به مصرف وابسته شد و زندگیاش را به کلی از دست داد. سرمایهاش نابود شد، هیچکس همراهش نبود و سرانجام سر از پاتوقهای معتادان در فضای سبز و زیر پلها درآورد؛ جایی که زندگیاش به کارتنخوابی ختم شد.

امیدی تازه با ورود مددکاران
در عملیات جمعآوری معتادان در مشهد، این مهندس پیشین نیز همراه سایر افراد به کلانتری منتقل شد. با دستور سرگرد احسان سبکبار، رئیس کلانتری شفا، تیم مددکاری اجتماعی مأمور رسیدگی به وضعیت او شدند. تلاش برای بازگرداندن این فرد به زندگی سالم با معرفی به مراکز ترک اعتیاد آغاز شده است.
این روایت، هشدار مهمی درباره بیتوجهی به سلامت روان، نبود هدف و برنامه در جوانی، و آسیبپذیری انسان در مواجهه با بحرانهای زندگی است. اعتیاد، نهفقط یک ضعف، بلکه زاییدهای از طوفانهای حلنشده ذهنی و عاطفی است.