
قتل رئیس بانک با ۴۰ ضربه چاقو ردپای همسر سابق و ۳ مرد در قتل شهادت دختر مقتول علیه مادرش
پرونده قتل مردی ۵۲ ساله، رئیس یکی از شعب بانکی در تهران، با ۴۰ ضربه چاقو و مجموعهای از اظهارات متناقض، تصویری پیچیده از انگیزههای خانوادگی، منازعات مالی و دستهای اجارهای پدید میآورد؛ پروندهای که در دادگاه جزئیات تازهای از نقش همسر سابق، دختر و سه متهم دیگر آشکار شد.
آنچه در دادگاه گفته شد
پرونده از پروندهسازیِ جنایی معمول فراتر رفت: متهم اصلی به نام کریم اعتراف کرد که در پیِ درخواستی از سوی همسر سابق مقتول وارد ماجرا شده و ابتدا مأموریت گرفته بود «مدارک» را بردارد اما تحت فشار و تهدید ادعایی زن میانسال، بهزعم خودش ناچار شد وارد خانه شود و با همدستی هاشم، مقتول را خفه و سپس بارها با چاقو بزند. همزمان مادرِ دختر نوجوان (همسر سابق مقتول) اصرار داشت هدفاش بازیابی طلاها و مدارک مالی بوده و هرگز نقشه قتل نداشته، حال آنکه دختر مقتول شهادت داد مادرش پیامکی ساختگی فرستاده تا پدر را بهخاطر تهدید به قتل، متهم جلوه دهد و سرانجام آن دو «مدارک» را بردارند — اما آن شب قتل رخ داد.

تعارض روایتها و پرسشهای کلیدی
این پرونده نشان میدهد چگونه چند عامل همزمان میتواند به خشونت کشیده شود: منازعات مالی (مطالبه طلا و مدارک)، تنشهای خانوادگی (اختلاف جدایی و نگهداری دختر)، و بهرهگیری از نیروی انسانی اجارهای برای انجام «کار کثیف». محتوای دادگاه نکات مبهمی را برجای گذاشت که هنوز نیازمند بررسی است:
- انگاره انگیزه: آیا اساساً هدفِ اولیه بازیابی اموال بوده یا نقشه قتل از پیش طراحی شده بود؟
- نقش و مسئولیت: تا چه اندازه تهدیدهای زبانی یا فشار روانی از سوی همسر سابق میتواند برای توجیه مشارکت متهمان در قتل معتبر باشد؟
زاویه حقوقی و روانشناختی پرونده
وکیل متهم از اختلالات روانی موکلش سخن گفت اما پزشکی قانونی جنون او را تأیید نکرد؛ این کشاکش میان ادعای دفاع روانی و شواهد عینیِ نقش فعالِ متهم، یکی از نقاط حساس در روند قضایی است. از منظر قربانیشناختی، شهادت دختر که علیه مادرش ایستاد، بار عاطفی و قانونی سنگینی بر پرونده میافزاید و نشان میدهد روابط خانوادگی پیچیده و تضاد منافع تا چه حد میتواند به نقطه بحرانی برسد.
پیامدها و درسهای فراروی نظام قضایی و خانوادهها
پروندهٔ این قتل چند درس ملموس بهدنبال دارد: ضرورت رسیدگی سریع و همهجانبه به منازعات خانوادگی پیش از تبدیلشدن به خشونت، توجه به پیامدهای اقتصادی و حقوقی اختلافات مالی، و نیاز به بررسی دقیق مدارک دیجیتال و ارتباطی (پیامکها، تماسها و خریدهای مرتبط) بهعنوان شواهد کلیدی. همچنین این پرونده یادآور آن است که ادعاهای «فشار» و «تهدید» باید با شواهد مستقل محک زده شود تا از توجیهسازی خشونت جلوگیری شود.
دادگاه اکنون در مرحله صدور رأی است و قضاوت نهایی میتواند پیام روشنی در خصوص مرزهای مسئولیت کیفری، سوءاستفاده از روابط خانوادگی و نقش واسطههای اجارهای در ارتکاب جرایم برقرار سازد. این پرونده نهتنها یک تراژدی خانوادگی است، بلکه آیینهای از آسیبهای اجتماعی و عدالتِ دردمند است که باید پیش از وقوع فجایع مشابه، با پیشگیری و آموزش کاهش یابد.