زن ۳۲ سالهای که بهتازگی با حکم قضایی و شکایت طلبکاران بازداشت شده، در حالی که هنوز از شوک دستگیریاش خارج نشده بود، از سرگذشتی تلخ و پر از تصمیمهای اشتباه پرده برداشت؛ داستانی که از یک ازدواج زودهنگام آغاز شد و با اعتماد بیجا به مردی فریبکار به نقطهای بحرانی رسید.
آغاز زندگی با رؤیای خوشبختی
او در ۱۶ سالگی با مردی به نام کاظم ازدواج کرد؛ جوشکاری با درآمد مناسب که در ابتدا زندگی آرامی برایشان رقم زد. تولد نخستین فرزندشان، پسر کوچکی که با شیرینزبانیهایش دل مادر را گرم میکرد، روزهای شیرینی را برای این زن جوان به همراه داشت. اما این آرامش دیری نپایید.
از عشق به جدایی؛ سقوط تدریجی یک زندگی
با گذشت زمان، اختلافات اخلاقی، مشاجرههای مکرر و اعتیاد همسرش به مشروبات الکلی و مواد سنتی، زندگی را به کام او تلخ کرد. کاظم نهتنها از مسئولیتهای خانوادگی شانه خالی میکرد، بلکه با پرخاشگری و بیتوجهی، همسرش را به انزوا کشاند. زن جوان که حالا مادر سه فرزند بود، احساس میکرد از زندگی عقب مانده و دیگر جایی برای عشق و آرامش باقی نمانده است.
در همین دوران، آشنایی با زنی مطلقه و شنیدن حرفهایی درباره آزادی پس از طلاق، او را به این باور رساند که جدایی میتواند راهی به سوی زندگی بهتر باشد. در ۲۸ سالگی، با وجود التماسهای همسرش، تصمیم به طلاق گرفت و با بخشیدن تمام حقوق مالیاش، حضانت فرزندان را بر عهده گرفت.
ازدواج دوم؛ آغاز فریب
در جریان رفتوآمدهای حقوقی، با مردی به نام عزت آشنا شد؛ فردی خوشظاهر که خود را شریک وکیل معرفی میکرد و وانمود میکرد مالک املاک متعدد است. این زن که در جستوجوی تکیهگاهی تازه بود، خیلی زود به او دل بست و ازدواج موقتی میان آنها ثبت شد.
اما تنها چند هفته پس از عقد، چهره واقعی عزت نمایان شد. او نهتنها بیکار و بیپول بود، بلکه به دلیل رفتارهای نامناسب از دفتر وکالت اخراج شده بود. وعدههایش برای حمایت از فرزندان زن، جای خود را به بیمهری و توهین داد.
اعتماد کورکورانه و آغاز بحران مالی
عزت برای راهاندازی کارگاهی تولیدی، زن را متقاعد کرد تا دستهچک بگیرد و ضامن وامهای بانکیاش شود. زن که تصور میکرد پشتوانهای از دستگاههای صنعتی در اختیار دارد، بدون بررسی، چکهایی با مبالغ بالا امضا کرد. اما خیلی زود مأموران پلیس با حکم جلب به سراغش آمدند.
در بازجوییها مشخص شد که عزت نهتنها هیچ دستگاهی نخریده، بلکه با استفاده از چکهای امضاشده توسط همسرش، اقدام به کلاهبرداری گسترده کرده است. حالا زن جوان با دهها شاکی و چکهای برگشتی چندصد میلیون تومانی روبهروست.

ورود پلیس و آغاز بررسیهای روانشناختی
با دستور ویژه سرهنگ آرش ایرانمنش، رئیس کلانتری شهرک فراجای مشهد، تحقیقات تخصصی درباره ابعاد این پرونده کلاهبرداری آغاز شده است. همزمان، تیم مشاوره و مددکاری اجتماعی نیز وارد عمل شدهاند تا با بررسی وضعیت روانی و اجتماعی این زن، راهی برای بازگشت او به زندگی عادی بیابند.
این ماجرا، نمونهای تلخ از تصمیمهای احساسی، اعتماد بیجا و پیامدهای سنگین آن است؛ داستانی که نشان میدهد رؤیای آزادی و خوشبختی، اگر بدون آگاهی و تدبیر دنبال شود، میتواند به کابوسی واقعی تبدیل شود.